فقط عشق خدا
عجب روزهایی..

حال و روز ِعجیبی دارم...همیشه بر سر دو راهیم...یک راه به تو می رسد...و یک راه به تنهایی... !همیشه تو را بر می گزینم...و می رسم به...تنهایـــی....

نوشته شده توسط بی نفس شنبه 30 آبان 1394برچسب:, (18:55) |
خدایا ب خودت میسپارمش...

خدایه من بار دیگر سلام .. 

اینبار ازتو میخاهم ازاد و راحت بگذارش. .میخاهم عاری و خالی از هربغض و کینه وانتقام باشم و همان عاشق بمانم ......

خدایه من خودت کمکم باش و یاریش کن تااوهم عاری از هر غم وغصه باشد و شادو خرم.

عشقم عشق ابدی ب حیه داور میسپارمت..

والله خیرو حافظ و هوالرحم الراحمین

نوشته شده توسط بی نفس پنج شنبه 28 آبان 1394برچسب:, (12:45) |
خدایی هم هست...

چقدراحته پشت سری حرف زدن !!!اگه جرات و گفتن داری چرا نمیای تاحرفایه طرفتوهم بشنوی؟؟

براخودت  متهم میکنی وحکم صادرمیکنی براخودت !!!!!

خدایی هم هست ...

نوشته شده توسط بی نفس سه شنبه 26 آبان 1394برچسب:, (18:3) |
روزهایه تلخ

میدانم دیگر بیتو وبی عشق هنوز اوله راه جداییم . ..ولی خیلی بد روزهایی هستن این روزها...هیچوقت باین روزهافکر نمیکردم ....

خدایابفریادم برس

نوشته شده توسط بی نفس دو شنبه 25 آبان 1394برچسب:, (12:15) |
احتمالاگم شده ام .......پراز کینه و اه

احتمالا گم شده ام

دلم می خواست دیروز، همان لحظه ای که کتاب را با سنگینی و بغض بستم، بنشینم و گریه کنم. برای شخصیت تخیلی کتاب، که در میان گذشته اش دست و پا  می زد. برای کسی که گم شده بود، واقعا گم شده بود. شخصی پر از کینه، پراز حسرت. شخصی که کارهایش نه از روی باور، که تقلید محض است. تقلید ها و تضاد شان با کارهایی که واقعا دوست دارد، کلافه اش کرده. هرچند که نمی داند واقعا چه چیزی خوشحالش می کند. حتی پایان دادن به تقلیدهایش، شروع تقلیدی دیگر است. شخصی که گم شده است. شخصی که به اندازه سال های عمرش، خودش را گم کرده استاحساس می کنم این شخصیت کتاب نیست که دلم می خواهد برایش گریه کنم. در واقع دلم می خواهد برای همه کسانی که گم شده اند، گریه کنم. حتی اگر نشناسمشان، دردشان را خوب می دانم.

نوشته شده توسط بی نفس پنج شنبه 21 آبان 1394برچسب:, (11:8) |
قانون دنیا

دنیا قانون عجیبی دارد، هفت میلیارد آدم ،و فقط با یکی از آنها احساس تنهایی نمی کنی و خدا نکند که آن یک نفر تنهایت بــگذاردآن وقت حتی با خودت هم غریبه می شوی...!  

نوشته شده توسط بی نفس سه شنبه 19 آبان 1394برچسب:, (18:19) |
چشم انتظاری....

من وچشم انتظاری و استرس !!!

خیلی عوض شدی خیلی...هیچوقت دلت اینونمیخاست ک من تواین حال وروز بمونم وبیخبرم بزاری و خبری ازم نداشته باشی ...

هنوز منتظرم   ......

نوشته شده توسط بی نفس سه شنبه 19 آبان 1394برچسب:, (17:55) |
دعای شفای مادر.......

اللهم لا اله الا انت العلی العظیم ذو السلطان القدیم و المن العظیم و الوجه الکریم

لا اله الا انت العلی العظیم ولی الکلمات التامات و الدعوات المستجابات خل ما اصبح.

 
نوشته شده توسط بی نفس پنج شنبه 14 آبان 1394برچسب:, (16:3) |
اتش درون

اتش درون م راببین  خدایه من چرا نمیخاهی خاموش شود  ..خدایا توبخاه واراده کن.....کن فیکن 

  خدایه  من  ن !!خدایه همه خدایه مخلوق و جن و بشر و هستی  ..توخودت بفریادم برس  ک بسیار بیشتر ازهمیشه محتاجه توجهت هستم ...این چندصباح دنیا را بر من ببخش  و اجازه بینصببیم از کویت را نده ...خدایا بداده عشاق برس  ک کسی را یارایه اینکار نیست.. .... جز خودت

خدایا مگر چقد باید بوصلت التماست کنم ...چقدر !!!!

حرفه دلم را بگوییم ؟؟این رامیخاهی ک پیش خودتم هم خارو خفیف شوم و بدانی ک وقتی عشق را باماودروجوده ما نهادی  و خودت مارا باعشق زنده کردی و نگهداشتی ....پس بدان ک من ذلیل و بیچاره عشقم ....بخاک افتاده و بیکس ....حالا خودت هم بدادم برس ..

دیگر تحمل ندارم این نفس رابگیر ازمن ک عشقی جز عشق خودت را بسردارد و راهی برایه رهایی نمیابد ...

خدایا خدایا .....میشنویی ؟؟میببنی اصلا مرا ...

میدانم ک میشنوی و میبینی ......پس خود یاریم کن ....

والله و کل شی بالامور ............

نوشته شده توسط بی نفس پنج شنبه 14 آبان 1394برچسب:, (10:28) |
یا الله...

 اگر چرخ وجود من از این گردش فرو مانَد  

بگرداند مرا آنکس که گردون را بگرداند...

نوشته شده توسط بی نفس پنج شنبه 14 آبان 1394برچسب:, (10:21) |
خدایا. ........

نوشته شده توسط بی نفس چهار شنبه 13 آبان 1394برچسب:, (17:39) |
حسابی هم هست...

یادت هست  ..

.

 

نوشته شده توسط بی نفس چهار شنبه 13 آبان 1394برچسب:, (17:20) |
خودت باش

 

نوشته شده توسط بی نفس سه شنبه 12 آبان 1394برچسب:, (17:57) |
روزهایه من .....وتو

اری ....روزی بود  ک من بودم و تو.....

الان با ک هستی و برایه که؟؟؟

 

نوشته شده توسط بی نفس یک شنبه 10 آبان 1394برچسب:, (17:56) |
و من .....

 عصر و ..

امروز و من و تو....تقریبا....کم زمانی نیستا

یعنی یادمون خواهد رفت !!!!ن هرگز مگر اینکه......!!!

مگراینکه روز ساعت....نشود ...مگرمیشود عشقم ...مگرشدنیست ..

هرگز هرگز هرگز...

من مردم و جنازه بی روح و سرگردان ولی شما باش عزیزم بمان و جاویدباش .عشق ازلی و ابدی 

نوشته شده توسط بی نفس پنج شنبه 7 آبان 1394برچسب:, (11:9) |
نوایه منی....

دیدی !!

میدونم ک

نوهم زبانی   ن هم نوایی  تابگویم ازعشقت حکایتی 

ن مهربانی  ن چاره سازی تاکنم ازسوزه پنهان شکایتی 

نوایه منی بی نوایه توام بلایه منی مبتلایه توام 

سروده منی چندوبوده منی وجوده منی تاروپوده منی ....تاروپوده منی!!!

منم غباری ب کویه تو  منم ک مستم ب بویه تو 

من ک در دام بلا کوفتاده ام ...من ک چون اشکی ب خاک افتاده ام  

عاشقی دیوانه ای  افسرده جانم .....من کیم ؟؟؟؟؟؟؟؟

 درداشنایی بی نصیبی بی نوایی ...

.................................................

لحظه ای خالی ازتو نیستم ....دعایم کن ..توک رفتی من دیگرجایی ندارم ک حتی ازخودم دور باشم ......

نوشته شده توسط بی نفس چهار شنبه 6 آبان 1394برچسب:, (12:37) |
ارزویم....

دستم ب ارزوهایم نمیرسد ..

ارزوهایم بسیاردورند...

درخت سرسبزممیگوید:

امیدی هست..خدایی هست...

نوشته شده توسط بی نفس یک شنبه 3 آبان 1394برچسب:, (11:19) |