فقط عشق خدا
دیدار ارزوست

سلام.....

فرهاده من سلام ..خبرداری چندوقته کجاهستم وچرا؟؟

چرادیگر حال وروزه شیرینت برایت مهم نیس!!!

ان روزهامیگفتی ک نمیتوانم حتی چندساعت بیخبربمانم ازتو...

یادت هست میگفتی ک عشق ما تاریخی ست و شیرن وفرهادو لیلی ومجنون را هم گذشته. ....

عشقم انهمه عشق چه شد تبدیل ب نفرت و کینه شد ؟،؟؟

اخرمگر نمیگویند دل ب دل راه دارد و عشق دو طرفه ست ازال تاابد ....

چه شد چرا ؟چرا من هنوز همان لیلی و شیرینت هستم !پس دله تو کجاست ؟؟

عشقم بیا ک دیدارت ارزوست .....دراتش عشقت سوختن ارزوست ...

نوشته شده توسط بی نفس چهار شنبه 8 مهر 1394برچسب:, (10:35) |
تاسف یا عشق ؟

تاسف بخورم یا ب عشقم افتخارکنم ،؟،؟،

من عاشقی بی غلش وبودم .....تومنتظره فرصت !!!!!

واقعا عشق بود یاهوس؟؟؟

هنوزهم همان عاشق هستم باوجوده ان همه تنفرازمن ...دله من تنفر را نمیشناسد چرا ک دردله عاشق

فقط عشق جادارد وبس ........

نوشته شده توسط بی نفس دو شنبه 6 مهر 1394برچسب:, (12:0) |
تب تلخ

تب تلخ احسان خاجه امیری ...

الان معنیشو بیشتر میفهمم و روزمو باهاش شب میکنم 

نوشته شده توسط بی نفس شنبه 4 مهر 1394برچسب:, (8:48) |

نوشته شده توسط بی نفس چهار شنبه 1 مهر 1394برچسب:, (11:40) |
بشنوازنی ... .

بشنو از نی چون حکایت می کند

از جدایی ها شکایت می کند

کز نیستان تا مرا ببریده اند

از نفیرم مرد و زن نالیده اند

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق

تا بگویم شرح درد اشتیاق

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش

بازجوید روزگار وصل خویش

نوشته شده توسط بی نفس چهار شنبه 1 مهر 1394برچسب:, (11:24) |
تنهایم تنها

من دیوانه نیستم

فقط کمی تنهایم

همین!!!!!!!!!!

چرا نگاه می کنی؟تنها ندیده ای؟

به من نخندمن هم روز گاری عزیز دل کسی بودم

…او رفت  .  ....

حالا تنهایم  ...  .تنها ندیده ای؟

نوشته شده توسط بی نفس پنج شنبه 26 شهريور 1394برچسب:, (11:27) |
ب چ مانند کنم !!!!!!!!!!

ف

به چه مانند کنم خلوت اغوش تو

 رابه  ...یکی بستر گل به

 

 پرستشگه عشق ..

 

یا به خلوتگه جان ها که غم از یاد برد

 

به نفس های بهاریا به یک خرمن یاس ..

 

که نسیم خوش آن را همه جا باد بردبه چه مانند کنم؟

نوشته شده توسط بی نفس پنج شنبه 26 شهريور 1394برچسب:, (11:15) |
یامهدی

دل ه بیچاره مجبوری ک ساکت بشی و بارازش تنهابمانی

..بمان درنهان ای عشق پنهانم ....

یامهدی ادرکنی ......

بیاورازت رااشکارکن عزیزهرجان بیاک دیگرازنبودت بتنگ امده ام..

امروز هم امدوتونیامدی.......ازخدامرگم رابخاه تاشاید خلاص شوم ازاین تنه خاکی....قفسی راک ازان خسته شدم را بازگشا...

یاهمی وفرجی ....

امین........

نوشته شده توسط بی نفس جمعه 30 مرداد 1394برچسب:, (10:26) |
خدایا.........

پروردگاراتو آگاهی از تمامی آنچه که در نهان استو عالمی بر آنچه که در ظاهر و فقط در ظاهر آشکار استپروردگارمآینده برای من مبهم است و پنهانفرداها همیشه برایم شگرف و شگفتندمن ناتوان از دیدن راهملیکتو راه را می دانی و می بینیو من تو را می بینم...عظمتت را...رحمتت را...بخشایشت را...فرداهایم را روشنایی بخش...آمین

نوشته شده توسط بی نفس پنج شنبه 29 مرداد 1394برچسب:, (19:55) |
یوسف شدن....

چه عاشقانه ایی بین ماست..

.و چه ژرفایی دارد این احساس وقتی که هست من از هست

توستمنی که در تو تمام می شوم در تومحو می شوم می میرم

و باز از نو در تو می رویم... من با تو معنایی پر معنا استو من بی توحتی از هیچ هم تهی است... چه فلسفه ای دارد این احساسو چه عاشقانه ی پر قدری است این ٬پروردگارم...!

نوشته شده توسط بی نفس پنج شنبه 29 مرداد 1394برچسب:, (19:52) |

صفحه قبل 1 ... 7 8 9 10 11 ... 13 صفحه بعد